یادداشت سروش دباغ به یاد رضا براهنی
تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۵۳۸۱۰
به گزارش تابناک به نقل از دین آنلاین، سروش دباغ در رثای رضا براهنی ( نویسنده و منتقد ) نوشت: طی ساعاتی که از انتشار خبر درگذشت این چهره فرهنگیِ برجسته میگذرد؛ سوگمندانه، برخی از هموطنان، به نحوی کین توزانه و خصمانه، از مرگ ایشان ابراز خوشحالی کردهاند.
او نیز گذشت از این گذرگاه
وان کیست که نگذرد از این راه
رضا براهنی، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی، در روزهای آغازینِ سده شمسی روی در نقاب خاک کشید و «پشت حوصله نورها دراز کشید».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روزگاری که دانشجویِ دانشگاه تهران بودم، «طلا در مس»، «آواز کشتگان» و برخی دیگر از آثار او را در مطالعه گرفتم. براهنی در نهادینه شدنِ سنتِ «نقد ادبی» در ایران معاصر، انصافاً نقش مهمی ایفا کرد و کارهایش مؤثر افتاد. اشعارش با ذائقه من جور نبود و به دلم چندان نمینشست؛ همچنان که برخی تیزیهای قلمش، از جمله «بچه بودای اشرافی» خطاب کردن سپهری را نمیپسندیدم.
از قضای روزگار، بیش از ده سال است که ساکن کانادا و تورنتونشین شدهام. سالهای نخست اقامتم، روزگاری که در دانشگاه تورنتو مشغول کار و بار و درس و مشق بودم؛ توفیق دیدار و چندین بار نشست و برخاست با دکتر براهنی را پیدا کردم. یک نوبت به سخنان ایشان در «کتاب ماه تورنتو»، گوش کردم و بهره بردم.
همان ایام، به پیشنهادِ من، بنا شد با هم مصاحبهای برای نشریه «اندیشه پویا» انجام دهیم. به اتفاق دوستی در کافهای قرار گذاشتیم و هر چه منتظر شدیم، ایشان نیامد. تماس گرفتیم، دریافتیم به اشتباه در کافه دیگری نشسته و منتظر ما بودند. همان ایام از دوستانِ ساکن تورنتو شنیدم که علایم بیماری فراموشی (دیمنشیا) در ایشان پدیدار شده بود. چند روز بعد، برای انجام مصاحبه به منزل ایشان رفتیم. صورت ویراسته مصاحبه، ۹ سال پیش در «اندیشه پویا» منتشر شد و در جلد اولِ ” صدای سفر آینهها” یم باز نشر شد. با کارهای براهنی آشنا بودم؛ در حین مصاحبه نیز، علاقه وافر او به جلال آل احمد و فروع فرخزاد و بیمهری او در حقِ احمد شاملو نمایان بود. «از بچه بودای اشرافی» خطاب کردن سپهری راضی نبود؛ در عین حال، بر خلاف من، میانه و انسی با اشعار سپهری نداشت.
پس از اتمام مصاحبه، از خاطراتِ قبل و پس از انقلابش با هم صحبت کردیم؛ از روزگاری که با دکتر علی شریعتی در زندان هم بند بودند و به گفته دکتر براهنی، ساواک، در برههای رفتار محترمانه با هر دو داشت؛ تا ایام پس از انقلاب و دیدارها و بحث و گفتگوهایش با احمد فردید، دکتر رضا داوری و دیگر چهرههای ادبی و روشنفکریِ دیار ما. امیدوارم خاطرات براهنی فقید مکتوب شده باشد و در اولین فرصت منتشر شود و پیش چشم اهل فرهنگ قرار گیرد.
طی ساعاتی که از انتشار خبر درگذشت این چهره فرهنگیِ برجسته میگذرد؛ سوگمندانه، برخی از هموطنان، به نحوی کین توزانه و خصمانه، از مرگ ایشان ابراز خوشحالی کردهاند. عمیقاً اسباب تأسف است. میتوان با محتوای مکتوبات و مواضع سیاسیِ فلانی و بهمانی موافق نبود. اما، ابراز شادمانی کردن از مرگِ یکی از اهالی فرهنگ، بیش از هر چیز، آستانه تحمل پایین و فقر فرهنگ مدارا و دگرپذیری را در میان ما به تصویر میکشد؛ امری سخت دل آزار، زمخت و مخلِّ نهادینه شدن فرهنگ دموکراتیک.
تصور نکنیم، شب بخوابیم و صبح بلند شویم و معجزهای رخ میدهد و پس از آن همگی، یکسره دموکرات و پلورالیست و مداراجو میشویم، اصلاً و ابداً. مدنیت و مدرا را اگر از حاکمان و دولتمردانِ مملکت انتظار داریم که حقِ شهروندی ماست و باید مطالبه کنیم؛ در میانِ شهروندان پیرامونی و مردم کوچه و خیابان هم البته باید سراغ بگیریم و انگشت انتقاد خود را به سمت کسانی که دانسته و ندانسته، خواسته و ناخواسته بر آتش دگرستیزی نفت میریزند، نشانه رویم و مشی و مرامشان را آشکارا و صراحتاً نقد کنیم. بخاطر داشته باشیم که مدارا محوری و دگر پذیری، مستلزمِ دانش و مهارت و ممارست است؛ امری که رفته رفته در ذهن و روان و رفتار ما نهادینه میشود و جا خوش میکند. به قدر وسع، در ترویج و نهادینه شدنش بکوشیم.
زین روش بر اوج انور میروی
ای برادرگر بر آذر میروی
منبع: تابناک
کلیدواژه: مذاکرات وین نوروز 1401 انصارالله یمن براهنی سروش دباغ نویسنده مذاکرات وین نوروز 1401 انصارالله یمن قیمت گوشی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۵۳۸۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به بیبدن|متهمان ردیف اول قتل که قاتل نیستند!
فیلم سینمایی "بیبدن" دنبال زدن تلنگری به خانوادههاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسستهای والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم- گروه فرهنگی
فیلم «بیبدن» ساخته مرتضی علیزادهِ فیلم اولی با نویسندگی کاظم دانشی، خیلی زود پس از رونمایی از جشنواره فیلم فجر به پرده سینما رسید و با فروش بیش از 32 میلیارد تومانی تا به امروز، اقبال نسبتا خوبی را به عنوان فیلمی در ژانر درام جنایی به خود دید.
دانشی که پیش از این با ساخت «علفزار» تجربه خوبی از بازخوانی پروندههای جنایی کسب کرده بود، این بار در مقام نویسنده، سراغ داستانی نزدیک به واقعیت رفت و با برداشتی آزاد از پرونده «غزاله و آرمان» که مربوط به سالهای 1392 تا 1400 است، فیلمی در ژانر درام جنایی را به سینماها آورد تا روایتگر یکی از هولناکترین قتلهای چند سال اخیر و در عین حال جنجالیترین پرونده قضایی باشد.
حواشی روز پنجم فیلم فجر|رقابت سنگین «بی بدن» و «بهشت تبهکاران» بر سیمرغ حاشیه/ 14 کیلو کم کن تا «مجنون» شوی!مروری بر زیرمتنهای نهفته در این اثر، یک پیام روشن و جدی را برای مخاطبانش دارد و آنهم تلاش کارگردان و نویسنده برای ایجاد یک پل ارتباطی بین این پرونده قتل با عقبه روابط عاطفی در هر 2 خانواده قاتل و مقتول است. موضوعی که در شخصیتپردازی و دیالوگگویی بازیگران و نوع بازی آنها نهفته شده و شاید مخاطب را پس از تماشای فیلم به این فکر فرو ببرد که آیا میشد قتلی اتفاق نیفتد؟ به جز فرد قاتل، آیا افراد دیگری هم در شکلگیری این جنایت هولناک سهم داشتند؟ به نظر میرسد که پاسخ به هر دو سوال «مثبت» است؛ اما چرا؟
جستوجو در شخصیتپردازی بازیگران فیلم، ابعاد دیگری از قتل دختر جوان (ارغوان) را به نمایش میگذارد؛ سروش صحت در نقش پدر «ارغوان»، کاملا منفعل و سرد است، از مهمترین اتفاقات رخ داده در بطن خانوادهاش بیخبر است، تلاشی برای ارتباط پدرانه با دخترش برای فهم نیازهای او در دوران حساس جوانی و نوجوانی نمیکند و حتی پس از مرگ او با حالتی سردرگم و بیاراده، تنها شنونده دیالوگهای طرفین است. رفتار منفعلانه او در اکثر سکانسهای فیلم، مخاطب را آزار میدهد که چرا این مرد، حتی یک برخورد سخت و خشن با قاتل دخترش ندارد؟ که البته به نظر میرسد این شخصیتپردازی و بازیگردانی به عمد توسط کارگردان طراحی شده است.
در نگاه اول، شاید به نظر برسد که انتخاب چنین نقشی برای سروش صحت با توجه به عقبه بازیگری او، اشتباه بوده اما نباید فراموش کنیم که کارگردان بی بدن به دنبال نمایش «پدر بیمسئولیت» است. پدری که حتی حساسیت لازم برای امور روزانه دخترش را ندارد و سردرگم در زندگی روزمره تا جایی پیش میرود که با خبر قتل دخترش مواجه میشود.
البته اینکه سروش صحت در ایفای چنین نقشی موفق عمل کرده یا خیر، موضوع دیگری است. صحت را بیشتر با ایفای نقش در بازیهای انرژیک میشناسیم و بازی در نقش پدر ارغوان تجربه جدیدی برای اوست. برای یادآوری هنرمندی سروش صحت در بیبدن فارغ از نقدی که به بازی کم عمق او وارد است، کافی است بازی احساسی او در جایی که از عروسی دخترش یاد میکند را دوباره مرور کنیم تا بازی هنرمندانه او در آنجا تبدیل به یکی از ماندگارترین سکانسهای بیبدن شود.
در نقطه مقابل، الناز شاکردوست ایفاگر نقش مادر «ارغوان» است که هدایت پرونده را به دست گرفته و برخلاف پدر، با کنگشریاش، قاتل را تا چوبه دار بدرقه میکند؛ در ظاهرِ ماجرا، با مادری دلسوز طرفیم، اما در تعدادی از سکانسهای فیلم پنهانکاری او تو ذوق میزند و در نهایت زنجیرهای از اتفاقات که ارغوان را به آن سرنوشت شوم دچار میکند. شاکردوست نمادی از مادر مهربان اما «پنهانکار» است. پنهانکاری او در بخشهای مختلفی از فیلم دیده میشود. از پنهانکاری او در ماجرای کویر رفتن ارغوان با دوستانش و اتفاقات تلخ بعدش تا ارتباط پنهانی سروش و ارغوان.
خانوادهای را تصور کنید که مادرش پنهانکار است و مهمترین رخدادهای فرزندش را با همسر خود در میان نمیگذارد، پدر هم تلاش چندانی برای ارتباط گرفتن با دختر و کنترل رفت و آمدهای او ندارد؛ خروجی این همه بیمسئولیتی والدین چه میتواند باشد؟
سری به خانواده قاتل بزنیم؛ پژمان جمشیدی در نقش پدر سروش، رقم زننده یک شکست عاطفی برای پسرش است؛ او به راحتی همسر اول خود را ترک کرده و بدون توجه به آیندهای که انتظار پسرش را در سنین حساس نوجوانی میکشد، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. لجبازیهای مکرر او و هدایت سروش در مسیر اشتباه هم مزید بر علت میشود که سرنوشت سروش بیشباهت با ارغوان نباشد. به نظر میرسد در اینجا هم با جنس دیگری از «پدر بیمسئولیت» مواجهیم؛ پدری که غرورش از فرزندش مهمتر است و بهای این غرور، خون پسرش است.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود؛ سوی دیگری از پرونده قتل ارغوان، یک دختر جوان که مالامال از حسادت است، نشسته؛ در ظاهر دوست است، در واقعیت دشمن؛ در ظاهر، عملی که مرتکب میشود، ساده است اما اثر وضعی کار او به قدری عمیق است که آتش یک خشم مردانه را شعلهور میکند و در نهایت به جنایتی هولناک ختم میشود. «دوست حسود» گاهی از دشمن هم خطرناکتر است.
بیبدن ضد قصاص است؟
یکی از سوالاتی که پس از اکران این فیلم مطرح شد، همین موضوع بود؛ آیا بیبدن از قصاص طرفداری میکند یا علیه آن است؟ تجربه تماشای فیلمهایی که برچسب «ضد قصاص» را یدک میکشند، نشان میدهد که مخاطب وقتی صندلی سینما را ترک میکند، برای فرد اعدام شده دلسوزی میکند؛ آیا این اتفاق در بیبدن برای سروش تکرار میشود؟
تصاویر دوربینهای مدار بسته که در بخشی از فیلم پخش میشود، بخش مهمی از حقیقت پرونده و مرتکبین جرم را فاش میکند؛ از سویی دیگر، تمام اتفاقات برای اینکه قاتل بخشیده شود، به خوبی کنار هم چیده شده اما پدر سروش همه راهها را برای بخشش میبندد. موضع بی بدن نسبت به قصاص متفاوت است؛ روی انجام قصاص پافشاری نمیکند و بارها اعلام میکند که راه بخشش باز است و از سویی دیگر، موضع آوانگارد نیز نسبت به این مسئله نمیگیرد. به نظر میرسد که کارگردان و نویسنده هوشمندانه از کنار این مسئله عبور کردند تا سراغ مسئلهای مهمتر بروند و آنهم «گسستهای درون یک خانواده» است.
چرا پیگیری مورد «بی بدن» مهم است/ نباید زیر بار حق کشی رفت
یک بازیِ درخشان، یک بازیِ درخشانتر
اگر الناز شاکردوست را کنار بگذاریم، دو بازی درخشان در بیبدن توجهات را به خود جلب کرد؛ نوید پورفرج و گلاره عباسی.
پورفرج که با بازی در فیلمهای سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» و «مغز استخوان» توانایی هنریاش را به رخ کشید، در بیبدن هم به عنوان بازپرس ایفای نقش کرد و درخشان بود. او هم کنش قهرمانی داشت، هم در جایی پایش لغزید و به ضدقهرمان تبدیل شد و به خوبی از پس هر دو نقش برآمد. تلاش او برای بخشش قاتلینی که در پروندههایش با آنها سروکار دارد، برای مخاطب قابل باور است.
در نقطه مقابل، گلاره عباسی را در نقش مادر سروش میبینیم که علیرغم بازی کوتاهش اما بسیار اثرگذار است و نقش مادر شکست خورده را به خوبی بازی میکند.
بیبدن شباهتهای زیادی به «علفزار»، فیلم قبلی کاظم دانشی دارد، اگرچه شاید به اندازه آن جسور نباشد و خیلی سراغ خط قرمزها نرود اما به هر حال امضای دانشی پای آن است. اوست که داستان را از لابهلای پروندههای قضایی که عمدتا دسترسی به آنها ساده نیست، بیرون میکشد و خط سیر یک درام جنایی را کنار قرار میدهد. تنها ابهام این است که چرا خود او در نقش کارگردان حاضر نشد؟
به نظر میرسد که بیبدن دنبال زدن تلنگری به خانوادههاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسستهای والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. «پدر بیمسئولیت»، «مادر پنهانکار» و «دوست حسود» اگرچه قاتل نیستند، اما در وقوع این جنایت بیگناه هم نیستند.
انتهای پیام/