بنیان گذار جایزه مهرگان اندوه خود را از فوت رضا براهنی اعلام کرد
تاریخ انتشار: ۷ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۶۰۸۵۳
به گزارش خبرگزاری مهر، علیرضا زرگر، بنیان گذار جایزه مهرگان در پیامی به مناسبت درگذشت رضا براهنی، برگزیده جایزه مهرگان ادب اندوه خود و هیأت داوران جایزه مهرگان ادب و دبیرخانه جایزه را از مرگ این شاعر، نویسنده و منتقد اعلام کرد.
رضا براهنی برگزیده جایزه مهرگان ادب برای «یک عمر تلاش در عرصه نوشتن» است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در پیام زرگر آمده است؛
تندیس جازه مهرگان ادب در مراسم هجدهمین دوره این جایزه (اردیبهشت ۱۳۹۷) با رأی هفت داور مرحله نهایی به رضا براهنی اهدا شد، در این مراسم ساناز صحتی همسر براهنی و اَلِکا و اُکتای براهنی فرزندان او، در سخنانی از دشواریهای زندگی او و یک عمر تلاش خستگیناپذیرش سخن گفتند و جواد اسحاقیان منتقد ادبی به نمایندگی از سوی داوران به مهمترین دستاوردهای ادبی او در داخل و خارج از ایران اشاره کرد.
فراموشی گاهی چیز بدی نیست!
برای آدمها فراموشی گاهی چیز بدی نیست مسئله این است که جامعه فراموشی نگیرد، این یادداشت را پنجم فروردین ماه ۱۴۰۱ (۲۵ مارس ۲۰۲۲) همزمان با مرگ رضا براهنی- که چند سالی فراموشی گرفته بود و امروز در تورنتو کانادا در غربت درگذشت- مینویسم تا خودمان او را فراموش نکنیم.
اینکه بگوییم براهنی شاعر، نویسنده و منتقد بزرگی بود حرف تازهای نیست و اگر بگوییم نقد ادبی مدرن را در ایران پایه گذاشت بیراه نگفتهایم، براهنی سختکوش و پرکار بود، او به مدد تحصیلات دانشگاهی و آشناییاش با تئوریهای روز ادبیات جهان در طرح مباحث جدید ادبی پیشتاز بود و گاهی با نظرها و مقالات جسورانهاش دریچهای نو در نقد، شعر و رمان معاصر ایران میگشود، صراحت قلم و گفتار او و پرهیز از تعارفات و محافظهکاریهای مرسوم در دهههای چهل و پنجاه- که گریبان گروهی از اهالی ادبیات آن سالها را گرفته بود- برایش رنجش و تندیِ نامهای آشنا را ارمغان آورد، از اخوان تا سایه، از خانلری تا نادرپور، از کسرایی تا احمدرضا احمدی و … همه را نواخت، هرچند در بیان عقایدش صراحت داشت اما در جای خود و بههنگام در احترام به کسوت و ارزشهای ادبیِ بزرگان سرانگشتی کوتاه نمیآمد. در ستایش شاملو و فرهنگ کوچه او نوشته بود: «مردم فقیر و معصوم کشور ما باید بوسه بر چشمهای خسته این مرد بزنند که یک تنه این همه را گرد آورده» و برایش سروده بود:
من و تو دست به شانه کنار تاریکی پرده کِی برای همیشه میافتد
در سوگ سیمین از او به عنوان یکی از سه زن بزرگ تاریخ هزار و صد ساله شعر فارسی یاد کرده و سروده بود:
«هستی و میمانی: بانو سیمین بهبهانی»
و در رثای هوشنگ گلشیری نوشت: «مرگ هوشنگ گلشیری مرگ هر کسی نیست، از همین آغاز باید دقیق باشیم. مرگ او مرگ یگانهای است از میان سه چهار یگانه این زمان، این زبان و این نثر.»
میتوانیم با بعضی از نوشتهها و حرفهای او در زمینه سیاست، اجتماع و ادبیات موافق نباشیم، ایرادی نیست، اما نباید از نقشِ بیبدیلِ او در مبارزه با سانسور و تلاش خستگیناپذیرش برای تحقق آزادی بیان و قلم غافل شویم.
ممکن است از نظر او درباره تحوّل در شعر نو و یا از دیدگاه او در مورد چند چهره سیاسی و ادبی خوشمان نیاید، شاید حق داشته باشیم اما نمیتوانیم نقش او را در تشکیل کانون نویسندگان ایران، پایمردی او را در دفاع از حقوق شعرا و نویسندگان و نوجوییهایش در شعر و رمان معاصر ایران را نادیده بگیریم، رضا براهنی بیتردید نقش یگانهای در ایجاد کارگاههای شعر و ادبیات به معنایِ امروزیِ آن و طراوتبخش به اینگونه کارگاههای ادبی داشت، خاطره کلاسهای ادبی و حرفهای تازهای که میزد به یقین میان دو سه نسل از نویسندگان و دوستداران ادبیات ایران به یادگار خواهد ماند.
فراموشی گاهی چیز بدی نیست، بعضی وقتها فکر میکنم که جسمِ رنجور عاشقِ وطنِ براهنی همان بهتر به یاد نیاوَرَد که تنگنظریها و سانسور چه بر سر کتابها و میراثِ ادبی او آورده است. براهنی در مقالهای نوشته بود «شگفتآور نیست که هر چهار بنیانگذار قصهنویسی ایران، جمالزاده، هدایت، علوی و چوبک دور از ایران و در اطراف و اکناف جهان مرده باشند.»
امروز براهنی نیز به جمع این بزرگان ادبیات ایران پیوسته و در گوشهای دور از وطن چشم از جهان فرو بسته است اما میدانم مدتی پیش از مرگ وصیت کرده است که در وطن به خاکش بسپارند و اکنون همسر و فرزندان او سخت در پی عمل به وصیت او هستند تا «ققنوسها» آنگونه که سروده است از خاکسترش سر برکشند:
آیا ققنوسهای جوان از خاکسترم سر بر خواهند کشید
تا ستارگان آسمان را باج بگیرند
نمیدانم!
ولی میدانم که یغما شدهای چون من
به آسانی تسلیم نومیدی نمیشود
علیرضا زرگر
۵/ فروردینماه/۱۴۰۱
منبع: مهر
کلیدواژه: جایزه مهرگان علیرضا زرگر شاعر اکتای براهنی کتاب و کتابخوانی فستیوال فرهنگی و هنری نمایشگاه کتاب بولونیا نوروز معرفی کتاب فلسفه عراق ایران ایتالیا افغانستان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شورای عالی انقلاب فرهنگی نادر ابراهیمی شاعر جایزه مهرگان رضا براهنی مهرگان ادب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۶۰۸۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
باید الگوی یک خانواده کامل را ترسیم کنیم
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، علی اکبر محزون عضو کمیته علمی دومین جایزه جوانی جمعیت گفت: شروع کاهش نرخ باروری در کشور ما به حدود دهه چهل بر میگردد. در اولین سرشماری کشور که سال ۱۳۳۵ اجرا شد و پس از آن در سال ۱۳۴۵ برای اولین بار در ایران نرخ رشد جمعیت محاسبه شد که آن زمان ۳.۱ درصد بود از همان سالها هشدارهای رشد جمعیت آغاز شد.
وی افزود: سال ۴۶ بیانیه تهران در خصوص تنظیم خانواده و ضرورت کنترل جمعیت تصویب شد و بعد از انقلاب هم در دهه شصت بحث جمعیت دوباره مطرح شد. در برنامه توسعه سال ۱۳۶۷ طرحی با عنوان سیاست تحدید موالید مطرح شد. هدف این طرح چنین بود که اگر در سال ۱۳۶۷ میانگین هر خانواده ۶.۵ فرزند بود تا سال ۱۳۹۰ این عدد به ۴ فرزند کاهش یابد.
این مسئول اضافه کرد: سال ۷۲ قانون تنظیم جمعیت در مجلس شورای اسلامی تایید شد که طبق این طرح فرزند چهارم به بعد محروم از فعالیت اجتماعی شود. سال ۱۳۷۳ و به میلادی ۱۹۹۴ اجلاس بین المللی جمعیت و توسعه در قاهره با مشارکت ۱۷۹ کشور جهان از جمله ایران برگزار شد و مواحده طرح کنترل جمعیت در سطح بین الملل تحت عنوان International Conference on Population and Development تصویب شد. ریشه اصلی کاهش نرخ رشد جمعیت در دنیا و کشورما از اینجا آغاز شد.
وی افزود: علت شدت این کاهش در ایران به این دلیل بود که علاوه بر کنترل اجتماعی کنترل فردی نیز به وجود آمد. خانوادهها از دهه ۶۰ بنا به عوامل مختلف مانند کاهش مرگ و میر کودکان و شانس زنده ماندن بالا، تصمیم به فرزندآوری کمتر گرفتند چرا که قبلا پنج فرزند متولد میشد که لااقل سه نفر از آنها زنده بمانند. دیگر نیازی به چنین اقداماتی نبود پس همان سه فرزند متولد میشدند.
عضو کمیته علمی دومین جایزه جوانی جمعیت گفت: اما به تعبیر خودم اینها حاصل یک نگاه مالتوسی بود بحث تنگ دستی که ناشی از افزایش فرزند میشود. بحث دوم جریان اجتماعی بود. افراد با استمرار فرایند توسعه وارد مباحثی شدند که باعث پیشرفت فردی آنها شود و به تحرک اجتماعی پرداختند و فرزند آوری را مانع این پیشرفت دیدند. بحث فردگرایی در جامعه باعث شد تحرک اجتماعی و فرزند آوری در مقابل هم قرار گیرند؛ و در مرحله سوم جایگزینی برای نهاد خانواده و تغییر نهاد خانواده که حاصل تغییر نگرشها در جوامعی مثل ایران شد روند رشد را به شدت کاهش داد.
وی تاکید کرد: روی مبانی فکری و نظری موضوع باید بیشتر تمرکز کرد و اقدامات اساسی صورت داد. در دنیا هم برای موضوعات مهم همینطور عمل میکنند. باید الگوی یک خانواده کامل را بسازیم، مبنی بر نظریه شهید مطهری از انسان کامل این قالب را در مبانی فکری خانواده جای دهیم و در ادامه به تعهد به خانواده بپردازیم. جامعه دانشگاهی و حوزه علمیه نیز میتواند در حوزه شناسایی مسائل و ترسیم وضع مطلوب کمک شایانی به این راهبرد داشته باشد.
عضو کمیته علمی دومین جایزه جوانی جمعیت افزود: نقش جایزه ملی جمعیت در مرحله اول ایجاد انگیزه است و برای اثرگزاری بهتر میتواند به اصطلاح، کف میدانیتر و در محلهها و مراکز عمومی باشد. تا انگیزه نخبگان را در جامعه عمومی بیشتر کند؛ چراکه بحث خانواده است و حتی میتواند الگویی شود تا هم محلیها و خانواده هم به نخبگان رجوع کنند.
دومین جایزه ملی جوانی جمعیت به همت ستاد ملی جمعیت در بخشهای خانواده، رسانه، سازمانهای مردم نهاد، دستگاهای اجرایی، شرکتها و موسسات خصوصی، مدیران و نخبگان اردیبهشت سال جاری با شعار سهم من از جوانی ایران برگزار خواهد شد. علاقهمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به سایت jameyat.ir مراجعه کنند.
انتهای پیام/